ارزش پول کشور هر روز در حال کاهش است؛
تعداد بازدید : 2
بی توجهی به نقش توافق برجام در کنترل اقتصاد کشور
در شرایط فعلی برای مهار رشد قیمت ارز، ایران باید پالسهای مثبتی به فضای بینالمللی فراهم کند، زمینه احیای برجام را به صورت واقعی فراهم کند و به فضای ارتباطی و اقتصادی بینالمللی بازگردد.
نویسنده : مریم عمادی / گروه سیاست
قیمت دلار این روزها به معمای بزرگ تبدیل شده است. با شروع هفته جاری بازار برخلاف وعدههای مجلس و دولت ووارد کانال 57 هزارتومان شد. شاید اکثر مردم عادی مطلع نباشند اما اقتصاددانان میدانند که این ارز کشورهای دیگر نیست که گران شده، بلکه ارزش پول ملی کشور ما به دلایل مختلف در برابر پول کشورهایی که از ارز آنها استفاده میکنیم افت کرده است. کاهش ارزش پول از مهمترین معضلات اقتصاد کشور در چند سال اخیر بوده تا جایی که تحلیلگران کاهش ارزش پول هر کشور را به مرگ خاموش اقتصادان تعبیر کرده و بروزان را حتی در شرایط جنگی هم قابل قبول نمیدانند؛ چراکه در حال حاضر کشورهای زیادی با تحریم و جنگ نظامی مواجه هستند اما شاهدیم که این کشورها توانستهاند قدرت پول ملی خود را هم حفظ کنند. اکنون مهمترین سوالی که مطرح میشود این است که آیا دولت سیزدهم راهبردی برای مهار نوسانات ارزی دارد؟
عزل و نصبهای بی مورد به جای کنترل نقدینگی
کارشناسان معتقدند دولتها توانایی تقویت ارزش پول ملی را با تدابیر و تصمیمات کارشناسی دارند؛ اما در سالهای اخیر عزمی جدی برای مقابله با کاهش ارزش ریال وجود نداشته است. قیمت دلار در حالی در هجده ماه ابتدایی فعالیت دولت سیزدهم رشدی ۵۰ درصدی را تجربه کرده است که مهمترین وعدههای داده شده از سوی این دولت بر حوزه اقتصاد متمرکز بوده است. در ماههای اخیر هم که واکنش دولت اما به افزایش نرخ ارز مانند همیشه، برخی بگیر و ببندهای مقطعی در بازار ارز و صدور بخشنامههای سلبی بود. اساساً باید دید، بگیر و ببندهای قبلی تا چه اندازه به کاهش قیمت ارز کمک کرده است؟ درگذشته هم برخی افراد را دستگیر کردند و حتی حکم اعدام برای آنها صادر شد، اما آیا روند روبه رشد نرخ ارز متوقف شد؟ همچنین دولت سیزدهم چندی پیش با هدف غلبه بر بحران ارزی، رییس کل بانک مرکزی را تغییر داد، پیش از ان نیز معاون ارزی بانک مرکزی تغییر کرد اما با این حال حتی تغییر معاونت ارزی نتوانست آرامشی در بازار ارز فراهم آورد. اکنون به جای عزل و نصبهای متعدد برای تقویت ارزش پول ملی، دولت باید کنترل تورم و مهار نقدینگی در داخل کشور را به طور جدی دنبال کند.
درحال حاضر نهاد و بخشهای ناکارآمدی درکشور وجود دارند که از بودجه عمومی استفاده میکنند اما بازدهی چندانی ندارند لازم است این قسمتهای زائد حذف شوند تا نیاز دولت به تأمین بودجه از طریق دلارهای نفتی و استقراض از بانک مرکزی کاهش یابد. همچنین لازم است از تصمیمات جزیرهای که برخی نهادها (مانند تصمیم وزارت صمت برای افزایش فیمت خودرو) بدون درنظر گرفتن شرایط کشور میگیرند نیز اجتناب شود.
درنهایت میتوان گفت که مهمترین راهکار برگرداندن ارزش پول، افزایش تولید ملی در بخش غیرنفتی و حمایت از تولیداتی است که منجر به صادرات شود.
آغاز به کار بازار مبادله ارز و چالشهای بنیادی آن
هفته پیش با تداوم بحران در بازار ارز، بازار مبادله ارز و طلا به ابتکار رئیس جدید بانک مرکزی افتتاح شد. این سامانه به دنبال تک نرخی کردن ارز، افزایش قدرت بانک مرکزی برای تصمیم گیری منابع ارزی و طلا و نرخ سازی در بازار آزاد است. هرچند بانک مرکزی در این راستا قدرت بیشتری گرفته و با استقلال تصمیمهای سخت اقتصادی میگیرد اما باید گفت تا زمانیکه دولت توجه ویژه به اقتصاد کلان، کسری بودجه و مباحث بنیادین نداشته باشد بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند وضعیت ارز را به صورت درست مدیریت کند.
مسئله دیگر اینکه اگرچه بانک مرکزی و دولت روی رسمی بودن قیمتهای ارز در مرکز مبادله تاکید دارند، اما شیب صعودی نرخها در بازار آزاد به گونهای است که این خطر وجود دارد قیمتها در مرکز مبادله به بازار آزاد نزدیک شود! همین امر هم شاید باعث شده است که مجلس روز شنبه (ششم اسفندماه) در یک جلسه غیرعلنی به موضوع بازار مبادله ارز بپردازد.
نمونه برداری از روش روسی برای حفظ ارزش پول
در روزهای اخیر وقتی که دلار به قیمت بالای پنجاه هزار تومان رسید دولت اعلام کرد که میخواهد با روشی که از سیاستگذاران روسی نمونه برداری کرده، ارزش پول ملی را حفظ کند. هنوز اجرای این سیاستهای جدید آغاز نشده که بسیاری از ناظران خوشبینی چندانی به موفقیت آن ندارند. روشن است که آینده ثبات ارزش روبل، بسیار نامشخص است و بستگی به تکامل معادلات ژئوپلیتیک و تنظیم سیاستها در کرملین دارد. اما نکته نامشخصتر این است که آیا تهران هم میتواند با همین روش به تثبیت ارزش پول ملی خود کمکی کند؟ در اینجا دو بحث مطرح است؛ اول اینکه شرایط ایران و روسیه، موقعیت دو کشور و مناسبات حاکم بر اقتصاد آنها چقدر با هم شباهت دارد که الزاماً روش روسی در ایران قابلیت پیادهسازی داشته باشد؟ آیا صرف وجود تحریم و فشار خارجی شرایط دو کشور را مشابه هم میکند؟ اما نکته دوم این است که به فرض کارساز بودن شیوه کنترل بازار ارز روسی و منطبق بودن آن با شرایط ایران، دولت تا چه اندازه قابلیت پیادهسازی درست و کارآمد آن را دارد؟ دولتی که در اجرای سادهترین شعارهای خودش هم درمانده نشان داده، چقدر میتواند نسخه دیگران را درکشور پیاده کند؟
بی توجهی به نقش توافق برجام در کنترل اقتصاد کشور
در شرایط فعلی برای مهار رشد قیمت ارز، ایران باید پالسهای مثبتی به فضای بینالمللی فراهم کند، زمینه احیای برجام را به صورت واقعی فراهم کند و به فضای ارتباطی و اقتصادی بینالمللی بازگردد. زمانی که این فضا فراهم شود، در نخستین گام انتظارات تورمی در اقتصاد ایران کاهش پیدا میکند، ایران به بازار صادرات نفت و سایر اقلام بازمیگردد، سرمایهگذاران خارجی، اقبال بیشتری برای سرمایهگذاری نشان میدهند و زمینه تعدیل و ثبات نرخ ارز فراهم میشود. اما دولت سیزدهم در عین اینکه اعلام میکند، به دنبال احیای برجام است، به گونهای رفتار میکند که نشانهای از توافق احتمالی نمایان نشود.
(البته بخشی از این تأخیر به طرف مقابل هم بازمیگردد) ضمن اینکه هنوز نشانه برجستهای که مبتنی بر آن بتوان از سیاستهای ارزی دولت آگاه شد، مشاهده نشده
است.